به گزارش “خط شمال” صبح زود همراه داوطلبان هلالاحمر آمل راهی محور هراز شدیم، برنامه افتتاح دو خانه هلال روستایی در دو روستای اندوار و نشل از بخش امامزاده عبدالله آن هم به مناسبت هفته صلیب سرخ و جمعیت هلالاحمر بوده است.
حتما به گوشتان نام جمعیت هلالاحمر را خورده و بارها هم کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند جلوی چشمتان قرار گرفتهاند؛ هلالاحمریهایی که با آرم زیبای هلال ماه آن هم به رنگ زیبای قرمز به همه ما پیام نوعدوستی و کمک را میرساند.
آنهایی که در همه جا حضور دارند و در هر جایی ما انسانها با حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی روبرو شدیم، آنها سریع خودشان را میرسانند و بدون چشمداشتی و لبخند همیشه بر لب یاری مان میکنند.
سوار خودروی هایلوکس شدیم که در بیشتر عملیات امدادونجات از آن به نحو احسنت استفاده شده و به گفته داوطلبان امداد بهترین یاور و همراه آنها است و امروز با این خودرو راهی ماموریتی جدید به همراه جمشید نیکزاد رئیس جمعیت هلالاحمر شهرستان آمل، امین نظری مسؤول آموزش جمعیت و اکبر حسینی نماینده بخشداری امامزاده عبدالله در محور هراز شدیم.
محور هراز با وجود موقعیت جغرافیایی و جادهای مهم استراتژیکی با متصل بودن به پایتخت یکی از راههای مهم مواصلاتی استان مازندران است که در همه فصول سال از بار ترافیکی فشرده، سنگین و نیمه سنگین برخوردار است و با توجه به کوهستانی قرار گرفتن جاده در هر لحظه و ساعاتی از روزها، ماههای سال با بارش برف و باران در فصل سرما شاهد به وجود آمدن حوادث طبیعی و احتمال ریزش بهمن و در فصل گرما با آب شدن برف ایجاد رانش سنگ ها و ریزش بهمن هستیم و این یعنی آمادهباش بودن هر لحظه، ثانیه، دقیقه و ساعت نیروهای امدادی جمعیت هلالاحمر آمل برای رسیدگی به آسیبدیدگان حادثه و حضورشان در صحنه حادثه و کمکرسانی به همنوعانشان است.
فعالیت چهار پایگاه امدادی در جاده هراز
از جمشید نیکزاد رئیس جمعیت هلالاحمر آمل در مسیر در مورد تعداد پایگاههای امداد و نجات در محور هراز پرسیدم، پاسخ داد که چهار پایگاه امداد و نجات جادهای، کوهستانی و جنگلی در مناطق پلور، رینه، گزنک و کهرود وجود دارد که فعالیت هر یک از این پایگاهها با توجه به شرایط اقلیمی جاده هراز در حوزههای کوهستانی، جنگلی، رودخانه خروشان، تصادفات جادهای، گمشدگان جنگل، حوادث طبیعی ییلاقات لاریجان، پشتیبانی در زمان اطفای حریق مراتع و جنگلها امدادگران فعالیت دارند که در همه این پایگاهها نیروها به طور دائم مستقر هستند.
با نگاه بر این جاده پر پیچ و خم و تصور بر وجود حادثه تصادفی خطرناک با خود گفتم که چقدر خوبه چنین نیروهای امدادی در این پایگاهها مستقر دائم هستند و در زمان حادثه سریع برای کمک و امدادرسانی حضور میرسانند و باعث نجات انسانهای زیادی میشوند.
وارد ورودی دو روستای ییلاقی اندوار و نشل شدیم ابتدا تصورم بر این بود که کل مسیر به شکل صاف و آسفالت در نهایت کمی مارپیچ هست اما آقای نیکزاد با تاکید بر بستن کمربند و سفت نشستن بر صندلی ماشین گفت کل مسیر خاکی، سنگلاخی و به شدت خطرناک است و نباید به هیچ وجه کمربند ایمنیات را باز کنید.
هم ترسیده و هم کنجکاو چشم به جلو دوختم تا ببینم در چه مسیری قرار گرفتم بنابراین خود را جای نیروهای جمعیت هلالاحمر قرار دادم که هر یک از آنها عازم عملیاتی میشوند با چه سختی مواجه میشوند؛ سختیهایی که علیاکبر یوسفی مسؤول عملیات امدادی مرکز جمعیت با سابقه بیش از ۳۵ سال در فعالیت امدادی میگوید؛ که با وجود همه سختی در هر عملیاتی، وقتی فردی را نجات میدهیم همزمان با خوشحالی، پس از آن مینشینیم گریه میکنیم که چطور آن کار را ما انجام دادیم در حالیکه ممکن بود برایمان اتفاقی بیافتد که منجر به مرگمان شود.
وی عنوان کرد؛ فعالیتم را در قرارگاه امدادی پلور شروع کردم که تنها قرارگاه شهرستان بوده و تمام عملیاتهای امداد و نجات از سوی آن پوشش داده میشد.
حداقل ۲۵ کیلومتر از راه را طی کردیم و هر کیلومتری از آن میگذشتیم رئیس جمعیت هلالاحمر آمل از وقوع حوادثی که در آن مسیر افتاده را بیان میکرد، رانش جاده، سیلاب، ریزش کوه، سقوط خودرو به همراه خانواده و جالب اینکه در هر نقطهای که به بیان آن حوادث میپرداخت آنها را خاطرات خود مطرح میکرد و به تصورم بیان هر کدام از آنها به خطر انداختن جانش بود اما به شیرینی از آنها یاد میکرد.
واقعا جاده خطرناکی بود و مطمئنا با خودروهای سبک آمدن به این راه کار خطرناکی بود چه بسا با ایجاد حادثه این نیروهای امدادی را به این جاده میکشاند که ممکن است برای آنها نیز حادثهای پیش بیاید.
به اولین ییلاق روستایی یعنی اندوار پس از طی مسافت ۴۰ کیلومتر راه سخت خاکی و سنگلاخی رسیدیم و دهیار و عضو شورا و چند اهالی منتظر ما بودند تا آن خانه هلال روستایی را افتتاح کنیم، اهالی که تمام تصورشان بر این بود با راهاندازی این خانه گوشهای از کار را در زمان حادثه طبیعی رفع میشود و چقدر از حضور نیروهای جمعیت هلالاحمر استقبال کردند.
روبان خانه هلال روستایی و مدیریت بحران اندوار قیچی زده شد و پس از آن آموزشهای لازم در خصوص نحوه استفاده از کپسول آتشنشانی در مواقع آتشسوزی به چند نفر از اهالی روستا از سوی رئیس جمعیت هلالاحمر داده شد و تاکید شد که قبل از استفاده از کپسول اول به تاریخ آن توجه شود و حتما آموزش لازم جهت به کارگیری از استفاده آن دیده باشند.
راهاندازی ۲۳ خانه هلال روستایی و شهری در آمل
پس از اندوار به راهمان برای مقصد بعدی یعنی نشل ادامه دادیم کنجکاو از اینکه چند خانه هلال روستایی در شهرستان آمل تاکنون راهاندازی شد ضمن پرسیدن از آقای نیکزاد پاسخ داد که سال ۹۴ استارت راهاندازی اولین خانه هلال و مدیریت بحران روستایی و شهری در این شهرستان زده شد که با مشارکت شورایاران محله، شوراهای روستایی و دهیاران ۲۳ خانه هلال راهاندازی شد.
وی گفت: هدف از راهاندازی این خانه آمادگی مردم روستایی و شهری در امر تاب آوری جامعه در مقابل حوادث، بلایا و خود امدادی با آموزش لازم است.
پس از تقریبا ۱۰ کیلومتر به روستای نشل رسیدیم و با هماهنگی دهیار و شورای محل با حضور چند نفر از اهالی روستا این خانه هلال نیز در یکی از کلاسهای درس مدرسه روستا فعالیت خود را آغاز کرد؛ خانهای که خانمهای حاضر در آنجا برای روستا لازم میدانستند چرا که یکی از خانمها تعریف میکرد سال گذشته طی اتفاقی برای یکی از اهالی ین روستا دچار آتشسوزی شده که آن فرد هم به دلیل نبود امکانات و دوری راه و هم عدم آموزش لازم در مقابل چنین حادثهای متاسفانه جان خود را از دست داد.
روستای نشل را ترک و مجدد آن جاده خاکی، سنگلاخی و مارپیچ تقریبا ۵۰ کیلومتری را اینبار جهت برگشت راهی میشویم و آن مسیر سخت به ذهنم برسد از جمشید نیکزاد در مورد سختیها و مشقتهای شغلشان بپرسم که ضمن اشاره به شروع فعالیتش در کار امدادی از سن ۱۶ سالگی یعنی از سال ۷۴ بگوید: هر شغلی سختی خاص خود را دارد و کار امدادگری در هر فصلی این سختی وجود دارد؛ در فصل زمستان حوادث بیشتر در زمینه بارش برف و باران محور، امدادرسانی به خودروهای در راه مانده و تجهیزات زنجیرهای و امدادرسانی در نقاط و راههای ییلاقی بسیار سخت است و در تابستان نیز با وجود هجوم کوهنوردان، توریستها به قله دماوند، وجود آبشارهای متعدد لاریجان مناطق جنگلی و مراتع با حوادث زیاد روبرو هستیم و این یعنی کار نجات در ارتفاعات بالا نسبت به نجات پایین دست متفاوت است.
با صحبتهای نیکزاد به یاد گفتههای دو امدادگر جوان محمد مهدوی و علی کوهی افتادم که حضورشان را به حوزه امدادگری اینگونه گفتند.
امدادگری با همه مشقتها، دلچسب است
مهدوی آمدنش را در سن ۱۱ سالگی و ارتباط با فعالیت پدرش در این حوزه عنوان و بیان کرد: حدود ۱۲ سال در پایگاههای متعدد جمعیت هلالاحمر شهرستان آمل حضور داشتم و با وجود شش سال از جذب در این سازمان پس از امتحان ورودی تا زمان بازنشستگی به دلیل علاقهام به امدادگری ادامه خواهم داد.
وی تعریف امدادگر را حضورش در همه جا به منظور کمک به آدمهای آسیبدیده انواع حوادث آن هم بدون پوشش در لباس امدادی بیان و مطرح کرد: یک امدادگر ممکن است برای این کمکرسانی چندین روز یا یک ماه خانوادهاش را نبیند و آن سختی کار مدتها بر وجودش باشد اما باز حاضر به کمک همنوعان خود است.
مهدوی با اشاره به اضطراب و ترس امدادگران در زمان حادثه مطرح کرد: در آن لحظه مهمترین فکر امدادگر کمک کردن تست و بر ترس غلبه میکند اما پس از آن عملیات نجات به خود میآید که آن کار را ما انجام دادیم و آن لحظه ثانیهای دچار ترس میشود اما از آن میگذرد.
علی کوهی که شش سالی وارد فعالیت امدادگری شده و هنوزبه استخدام سازمان در نیامده، در این گفتوگو هم عقیده با هم پایگاهی خود عنوان کرد: آرزوی هر یک از این امدادگران داوطلبی که وارد این حوزه شدند با وجود آن سختی کار اما وجود لذت آن پس از انجام عملیاتی، جذب شدن به این حرفه هستند تا پرچم و لباس سرخ هلالاحمر را بر تن داشته باشند.
وی با اشاره به حضور امدادگر در هر نقطهای از کشور و دنیا عنوان کرد: یک جملهای هست که میگوید “در هر جایی ندای مسلمانی شنیده میشود که کمک میخواهد بر تو واجب است تا آن کمک ره برسانید”؛ امدادگر در همه جای دنیا برای کمک حضور میرساند.
کوهی حس یک امدادگر را بهترین حس در زمان امدادرسانی بیان و مطرح کرد: وقتی فردی نجات مییابد و به آغوش خانوادهاش برمیگردد بهترین حس آرامش نسیب امدادگر میشود.
وی با بیان اینکه امداد کوهستانی سختی خاص خود را نسبت به سایر امدادگری دارد، افزود: واقعا در این مسیر امدادگران با مشقت و سختی برای کمک به توریستها و کوهنوردان آسیبدیده قدم برمیدارند.
لزوم بر تقویت تجهیزات لجستیکی در آمل
بالاخره به جاده اصلی هراز میرسیم و خوشحال از اینکه آن مسیر خطرناک را صحیح و سالم پشتسرگذاشتیم و خودروی نیز با ما را به خوبی به مقصد برگرداند، این باعث شد از رئیس جمعیت هلالاحمر آمل در مورد کمبود تجهیزات و امکانات این شهرستان جویا شوم که گفت: با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی شهرستان بیشترین حوادث، وجود گسلهای زیاد و همجوار بودن با پایتخت و معین قرار گرفتن به لحاظ لجستیکی نیاز به تقویت داشته باشیم؛ همچنین با وجود قله دماوند و توریستهای بینالمللی، داخلی و استانی تجهیزات در حد بینالملل نیست که در این امر نیاز به توجه بیشتر از سوی مسئولان استانی و شهرستانی است.
نیکزاد ادامه داد: با پیگیریهای نماینده آمل در مجلس، رئیس سازمان جمعیت هلالاحمر کشور و مدیرعامل جمعیت هلالاحمر مازندران مجوز ساخت انبار امدادی صادر و به زودی کلنگ آن در کمربندی آمل به محمودآباد زده میشود.
پس از یک روز کامل برای افتتاح دو خانه هلال روستایی به مرکز شعبه جمعیت هلالاحمر آمل برمیگردیم، مرکزی که علاوه بر حضور و فعالیت امدادگران جوان و پیشکسوت، نیروهای دیگری در بخشهای مختلف مشغول فعالیت هستند و با آشنایی بر دغدغههایشان مشاهده میکنیم هیچکدام نمیگذارند مراجعهکنندهای در بخش فیزیوترابی، اداری، آموزش و داوطلبی معطل بمانند.
نیروهایی چون لیلا کاشفی که شروع فعالیتش را از سال ۷۲ آن هم داوطلب شروع کرده تا به امروز از فعالیتش در حوزههای متعدد امدادگری،مربی و مدیر تدارکات سالها گذشت، با لذت میگوید که افتخار میکند عضو کوچکی از جمعیت هلالاحمر هست و شاکر از اینکه در کودکی فردی را با لباس قرمز میدید و آرزو بر پوشیدن آن لباس داشت، برایش تحقق یافته است.
سازمانی که با وجود ثبت ۸ هزار و ۷۳۱ نفر از اعضای امدادگر، جوانان و داوطلب جمعیت هلالاحمر شهرستان آمل در سامانه رصد هنوز آمادگی بر ورود داوطلبان دیگری را دارند.