به گزارش “خط شمال” مجسمههای امیرشاهرخ فریوسفی در نمایشگاه “نتی به نام سکوت”، آواز و نوای آزادانه را در بستر سکوت حروف فراهم کرده است.
حروفی که ساز شدهاند، پرنده شدهاند، ساز و پرنده شدهاند. از نت سکوت، موسیقی و از سکون مجسمهها، حرکت برمیخیزد، نت سکوت بیش از هر چیز آوا و نواست و سکون پرندگان آهنی، جز، پرواز نیست.
خواندن، نواختن و رفتن در یگانگی حروف، سازها و پرندگان تکثیر میشود. حروف و پرندگان در مجسمه های فریوسفی از تعدد نوارهای آهنی که کنار هم یا با فاصله از هم حرکت میکنند، شکل گرفته اند، گویی مجسمهها زاییده باور به تکثر هستند و تکثر را در یگانگی پدیدههای سهگانه (حروف، سازها و پرندگان) بیان میکنند.
تکثری که از نوارهای آهنی شکلدهنده مجسمهها ظهور میکند و در تنوع مجموعه حروف، سازها و پرندگان نمایشگاه تداوم مییابد، جان میگیرد و چندصدایی را در “نتی به نام سکوت” در زمان و مکان بیانتها منتشر میکند.
صداهایی که در همزیستی تا همیشه و هر جا حرکت میکنند و از دیوارها و سدها هم گذر میکنند. چنانکه نوارهای آهنی که مجسمهها را ساختهاند، امتداد مییابند و گاهی به پایین یا بالا و چپ یا راست گردش میکنند تا راهشان را ادامه دهند، پرنده شوند و همچنان رونده باشند.
موسیقی و صدا در مجسمه ها بر بستر متمایز سکوت و نتی به نام سکوت در تعامل وجه نمادین و نشانهای شکل میگیرد. فریوسفی در نتی که سکوت نام دارد همه شرایط، مقدمات و عوامل را برای آواز و موسیقی فراهم کرده و وجه نشانهای آثارش بستری برای رهایی ساخته است. سکوت میدان گشودهای است برای صداها، برای چندصدایی.
نمایشگاه نتی به نام سکوت در وجه نشانهای و معنامندش در فضای سیال بینامتنی شناور است و در مناسبات و خوانش بینامتنی معنای فرارونده مییابد.
معنا، فقط در بستر این نمایشگاه شکل نمیگیرد، در ارتباط مولفه های درونی این آثار و نمایشگاه و آثار پیشین هنرمند و رخدادها و فرایندهای اجتماعی و فرهنگی ساخته میشود و هنرمند و مخاطب هم در این فراروندگی معنا نقش دارند.
نتی به نام سکوت مرز روشن و مشخصی با پیرامون خود- نمایشگاه پیشین هنرمند و جریانهای اجتماعی – ندارد و مدام با آنها در گفتگوست.
احتمال خواندن پرندگان بسیار است
پرندگان فریوسفی همانهایی هستند که سال گذشته در قفس بودند، اما حالا از قفسها بیرون آمده اند و همنشین سازها شدهاند، قفسها از آثار رفته اند و سازها جای آنها آمدهاند، گویی سازها همان قفسها هستند که تحول یافتهاند.
پرندگان در قفس در دورترین فاصله با خواندن و رفتن بودند، آواز خواندن پرندگان وقتی در قفس بودند، ناممکن مینمود و عنوان نمایشگاه “این پرنده قفس نمیخواند” هم از این امر محال گفته بود.
اما حالا پرندگان کنشگران فعالی هستند که قفسها را شکستهاند، از آنها ساز ساختهاند و سازها جای قفس را گرفتهاند،آماده و در آستانه خواندن و نواختن.
تغییری که از سال گذشته تاکنون در آثار هنرمند رخ داده است، پرندگانی که از قفس بیرون آمدهاند، سازهایی که جایگزین قفسها شدهاند و فراهم شدن ملزومات خواندن و نواختن، در بستر اجتماعی و فرهنگی خوانش میشود و در ارتباط با پرندگانی که سال گذشته در قفس بودند و تعامل با مخاطب، معنای بینامتنی پیدا میکند.
سال گذشته نمایشگاه “این پرنده در این قفس نمیخواند” در گالری نگر برگزار شد با پرندگانی که در قفس بودند و آوازشان امر ناممکن بود و حالا در همین گالری، در نمایشگاه “نتی به نام سکوت” همه چیز برای آواز پرندگان و نوای سازها مهیاست، اکنون اینجا احتمال آواز خواندن و ساز نواختن بسیار است.