دنیایی دروغین که با واقعیت فاصلهای بسیار دارد. دنیایی که وقتی در آن زندگی می کنی واقعیت دنیای حقیقی را نمی بینی و با یک ذهنیت کاملاً متفاوت با دنیای واقعی مواجه می شوی. اما چه شد که این گونه فکر و منطق اشرف مخلوقات به تسخیر این فضای غیر واقعی افتاد و انسان اسیر فضای خود ساختهای شد که دنیایش را به دو قسمت تقسیم کرد، بحثی است که در این مقال نمی گنجد.
اما اینکه چرا جوانان و نوجوانان ما که استفاده کنندگان اصلی این فضا هستند و شهروند مجاز شهر محسوب میشوند، اخبار فضای مجازی را بیچون و چرا قبول می کنند، دلایل مختلفی دارد و شاید مهمترین آنها منشاء تولید خبر باشد که مقبولیتش بر اعتبار خبر ضریب چند برابر می دهد.
به زبان سادهتر اگر خبری هرچند درست توسط یک فرد ناشناس در فضای مجازی بارگذاری شود، تأثیر چندانی روی مجاز شهری ها ندارد، ولی اگر خبری دیگر حتی به دروغ از طرف یک چهره سرشناس و محبوب منتشر شود، بیچون و چرا در ذهن مخاطب مجاز شهر که متعصبانه دوستش دارد، مورد تأیید و قبول واقع می شود و بسیار سخت بتوان او را به دروغ بودن خبر متقاعد کرد.
این نکته مسئولیت چهرهها یا افرادی که به آنها سلبریتی می گوئیم در قبال پستها و نظراتی که در این فضا ارائه می دهند را چند برابر می کند و باید دقت کنند که چه می نویسند و اگر هم توجهی به این امر نکردند باید پاسخگوی تبعات متأثر از نظراتشان را پذیرا باشند چون آنها یا دانسته این کار را می کنند یا از روی احساس.
اگر از روی احساس بوده و خود بازیچهی اخبار دروغین رسانههای معاند شده باشند، اکنون بعد از گذشت سه ماه و افتادن پرده از روی بسیاری از واقعیتها، باید دانسته باشند که اشتباه کردهاند و می بایست از ادامه جوسازی پرهیز کنند و اگر ادامه دهند یعنی اینکار کاملاً تعمدی و با علم و آگاهی از نتایج تأسف بار در تکمیل پازل دشمنان این آب و خاک در حال اجراست.
در این میان قانونگذار نیز نسبت به این امر بیتفاوت نیست و در جای خود به سراغ این افراد خواهد رفت، آن چنانکه در روزهای اخیر شاهد احضار تعدادی از این افراد سرشناس بودیم، ولی این کافی نیست، برخورد قاطع با گردانندگان این صحنههای دلخراش و تفاوت قائل نشدن بین افراد عادی و سلبریتیها انتظار به حق مردمی است که دارند خسارت اقتصادی، اجتماعی و روانی ناشی از این اغتشاشات را متحمل میشوند.
افراد سرشناسی که یک اظهار ناپخته و غیرکارشناسانه میتواند، چند هموطن را به جان هم انداخته و جوانانی را ندانسته به دل خطر بیندازد که در حالت عادی هیچ مشکلی با هم ندارند و بازی با احساسات یک گروه از آنان آتش اختلاف و کینه و انتقام جویی را در وجودشان شعله ور کرده تا جایی که لحظهای که چشمشان باز می شود، دست های خود را آغشته به خون هم وطن، هم شهری و بچه محل خود میبینند.
خطاب این چند خط با افراد مرفه و بیدرد امروزی و زیر خط فقری های دیروزی است که به لطف بیتالمال و ظرفیت رسانه ای، فرهنگی،هنری و ورزشی این کشور به اسم و رسم و نان و نوایی رسیدهاند!
آقا یا خانم سلبریتی که امروز پول تو جیبی یک روز فرزندت از هزینه زندگی یکسال این جوانان و سالهای نه چندان دور خودت، بیشتر است، لطفاً بگذار این مردم زندگی کنند! همانگونه که خودت قبل از چهره شدن با دلخوشیهای روزمره از زندگیات لذت می بردی!
پدرها و مادرهای این خاک با زحمت و خون دل بچه بزرگ نمی کنند که تو آنها را به مسلخ بفرستی، یک طرف به ناحق به دست تو کشته می شود و یک طرف دیگر به حق توسط قانون و رد پای افکار تو در هر دو خونِ ریخته شده پر رنگ و مشهود است.
نویسنده: مرتضی زیاری- کارشناس ارشد اطلاع رسانی و افکار عمومی