به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» این فعال رسانهای سرخرود میگوید: روزی که با همفکری همکاران دلسوزم لقب جاده مرگ را بر این مسیر گذاشتیم، هدفمان سیاهنمایی نبود. این نام، فریادی بود از دل داغداران، تلاشی برای آنکه نام این جاده تلنگری باشد بر وجدان مدیران و مسئولان، تا شاید از خواب غفلت بیدار شوند و جانهای بیشتری قربانی نشود. باورمان این بود که چون این مدیران از میان همین مردم برخاستهاند، حتماً همدردی میکنند و اقدامی میشود اما سالها گذشت و جز مرگهای مکرر و آمارهای تلخ، چیزی عوض نشد.
در طول این سالها بارها گزارشهای میدانی، تصاویر دلخراش حوادث، روایتهای خانوادههای داغدار و آمار تصادفات را منتشر کردیم. این لقب حتی به صحن مجلس هم رسید، اما هیچکس به جای درمان درد مردم، از این نام فقط برای بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی استفاده کرد. جاده همان جاده است، خطرها همان خطرها، و ما ماندهایم و خانوادههایی که هر روز عزیزی را از دست میدهند.
یادم هست روزی مسئولی به ما خرده گرفت که چرا این لقب را انتخاب کردید، درحالیکه در بسیاری از جادههای کشور شاهد مرگهای مشابه هستیم. اما سؤال ما این بود: آیا باید بگذاریم همه جادهها به قتلگاه تبدیل شوند تا اقدامی صورت بگیرد؟ آیا جان انسانها اینقدر بیارزش شده که درد مشترک مردم فقط در حد آمار و گزارش باقی بماند؟
وقتی صدای رسانهها در جاده مرگ گم میشود
ریشه مشکل فراتر از ناایمنی این مسیر است؛ این جاده تنها یک نشانه است؛ نشانهای از نگاه بیتفاوتی که سالهاست بر تصمیمگیریها سایه انداخته است. مشکل اصلی، نادیده گرفتن ارزش جان انسانهاست. رسانهها چشم و گوش مردماند، اما وقتی نگاه مدیران به رسانه صرفاً ابزاری برای ارائه گزارشهای تشریفاتی باشد، نتیجهای جز مرگهای مکرر، دردهای تازه و فریادهای بیپاسخ نخواهد داشت.
امروز به یقین رسیدهایم که اینجا، صدای رسانهها فقط زمانی شنیده میشود که پای تبلیغات و نمایش عملکرد در میان باشد. وقتی باید برای امنیت مردم اقدامی شود، گوشها ناشنوا و دلها سنگین است. و ما ماندهایم میان وظیفهای که داریم و دردهایی که فریاد میزنیم اما پژواکی نمییابند.
عذرخواهی سردبیر خط شمال از مردم داغدار اما مسئولان همچنان ناشنوا
خطاب به مردم منطقه و مسافران؛ به نمایندگی از خانواده بزرگ اصحاب رسانه، از تمام اهالی روستاهای حاشیه جاده سرخرود به آمل، از همشهریان سرخرودی و از مسافرانی که روزانه از این مسیر میگذرند، عذرخواهی میکنم. ما لقبی را فریاد زدیم تا دردی دوا شود، اما امروز میبینیم که این فریاد فقط بر زخمهای باز شما نمک پاشید. ما قلم را برداشتیم برای حقیقت و عدالت، اما گوش شنوایی پیدا نشد.
روز خبرنگار را با افتخار جشن نمیگیرم، بلکه با دلی شکسته سپری میکنم؛ نه برای بیتوجهی به خبرنگاران، بلکه برای خونهای ریختهشده بر این جاده، برای خانوادههایی که هر روز داغدار میشوند و برای مسئولانی که باید پاسخگو باشند اما سکوت را ترجیح میدهند. خداوند همه مدیران را به راه حق هدایت کند و دلهایشان را در کنار مردم قرار دهد، پیش از آنکه جادههای بیشتری به قتلگاه فرزندان این سرزمین تبدیل شود.
انتهای خبر/