6

سایه غم‌انگیز کرونا و گویه‌های تلخ قلم  

  • کد خبر : 1338
  • ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۳
سایه غم‌انگیز کرونا و گویه‌های تلخ قلم  
دو سالی‌ست کرونا ویروس از چین یا هر کشور دیگر در سراسر جهان گسترانیده شد و ایران را نیز در نوردید طوری‌که که سایه غم‌انگیز خود را همچون ابری بر سراسر آسمان‌ دنیا پهن کرد و آیا بعد از خستگی از باریدن دور می‌شود یا خیر؟

در ابتدای شیوع کووید 19 به‌ دو دلیل از سوی بعضی از مسئولین ایران این خبر از پایه تکذیب می‌شد در صورتی‌که بهترین شیوه شفاف بودن با مردم است نه بنا به مصالح پنهان‌کاری کردن؛ بعد مدتی گفتند مقاطعی ادارات را تعطیل، مدارس و دانشگاه‌ها غیرحضوری اما کدام علم طبابت و پزشکی گفته که جاده را باز بگذارید تا کرونا ویروس توسط مسافران در کشور به گردش در آید، ما دیگر خجل از نوشتن و فریاد زدن هستیم؛ آقایان تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز شما را نمی‌دانم.

ریاست و اعضای ستاد ملی کرونا؛ کدام عقل سلیم می‌گوید اداره تعطیل شود اما جاده باز و تردد آزاد باشد تا اعضای خانواده هوای سفر به مازندران، گلستان و گیلان از جاده‌های سوادکوه، هراز، کندوان و کیاسر کنند.

جاده تردد از بریدگی فیروزکوه یا ازانده‌رودبار پل سفید در دل شهر بسته شود آن‌هم مقطعی و گاهی نمایشی، بعد عبور و مرور شهروندان مختل شود یا بار ترافیکی چند کیلومتری خودروهای سوخت، موادغذایی، آمبولانس، خودروهای حمل دارو، امداد رسان، خودروهای حامل تره بار و میوه‌جات و… و اختلال در تردد خودروهای صادرات و واردات از استان‌های شمالی به دیگر استان‌ها و ناوگان عمومی مشکل پیش آید، جلوی تردد خودرو از مبداء و از خروجی‌های تهران به سمت شمال ایران باید گرفته شود.

همچنین شیرفلکه جاده اصلی باز باشد و وصله به بدنه زنید، خودروهای غیرضرور به بهانه تردد در جاده اصلی عبور و مرور نمایند ما دلخوش باشیم ورودی شهر از یکی دو گذرگاه و ورودی برخی روستاها بسته باشد، تکلیف شهرها و روستاهایی که ده‌ها گذرگاه ورودی دارند؛ چه می‌شود.

اگر دوربین‌ها جریمه می‌کنند؛ اگر ورود و خروج خودروهای غیر ضرور از دیگر استان‌ها و پایتخت به نواحی شمالی بسته است پس این همه مسافر و این همه خودروهای پلاک غیربومی چیست که ما می‌بینیم و شما خم به ابرو نمی‌آورید.

آیا غیر از این است هر خودروی در حال تردد با راننده و سرنشینان به نوبه خود می‌تواند حامل  بمب احتمالی کرونا ویروس محسوب شوند و در مسافرت ایستا نیستند بلکه ده‌ها اماکن توریستی، اقامتی و تجاری را مواجه با خطر انتشار ویروس خواهند کرد یا آنان‌که برای دیدار اقوام رهسپار می‌شوند در دورهمی‌ها خطر آفرین خواهند بود، پس تردد این خودروهای پلاک غیربومی چیست؟

اگر نزدیک‌ترین فرد به ما در شمال ویلا یا کارت ملی دارد یا غریبه است و ویلا در شمال دارد، آیا صرف داشتن سند ویلا و کارت ملی، ضمانتی برای پیشگیری از انتشار کرونا ویروس محسوب می‌شود که ترددش حتی در ایام پیک کرونا آزاد است؟

آقایان رؤسای دستگاه‌های حاکمیتی، دولتی و غیر دولتی در امر فرهنگ و فرهنگ‌سازی مگر وظیفه شما کمک به نهادینه کردن فرهنگ نیست؟

ایراد کار ما کجاست که هنوز بخش قابل توجهی از مردم دست از دورهمی و مسافرت نمی‌کشند و عده‌ای هنوز ماسک نمی‌زنند؛ مگر نباید این امر تبدیل به یک فرهنگ شود.

آقایان هیئت دولت نمی‌دانم آیا همسر و فرزندان شما هم بی‌محافظ و بی‌خودروی دولتی در کوچه، بازار هفتگی با خودروی عمومی تردد دارند و به بیمارستان معمولی می‌روند تا شرایط ما را بهتر درک کنید یا خیر، آخر گاهی می‌شنویم داماد یا دختر فلانی راحت هیئت علمی شدند اجازه دهید کمی با تعجب سوال بپرسیم.

دولتمردان، مجلسیان، نهادها، دستگاه‌های دولتی، آیا به‌صورت کامل فکری اساسی نه قرص مسکن، برای دست فروشان، کارگران روزمزد، بازارهای هفتگی، بیماران، مشاغل آزاد، تولید کنندگان، طبقه کم درآمد و بی درآمد، مستاجران و…. در بهبوهه ضعف اقتصادی دوران کرونا ویروس شده است.

اگر کارمند 15 روز از اداره تعطیل می‌شود تا در خانه بماند هرچند تعدادی از ایشان به‌جای خانه، مسافرت و دورهمی را انتخاب می‌کنند اما دیناری از حقوق ماهیانه ایشان کسر نمی‌شود، کارگر روز مزد چطور و امثال کارگر چطور؟

اگر کار نکند معیشت سفره و اجاره خانه و هزینه زن و فرزندش را خود باید دهد یا از بیت المال نفت و مالیات و صادرات باید پرداخت شود؟

آقایان رؤسا و وزرای صداو سیما، ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد، تبلیغات اسلامی، شهرداری ها، کانون پرورش فکری، بنیاد سینمایی، معاونت بانوان، و…. و….. برای اوقات فراغت خانواده‌ها و بانوان و جوانان و نوجوانان و کودکان چه کرده‌اید؟

قلم؛ نمی‌دانم جواب خانواده‌های داغدار از مرگ عزیزان را چه دهم که می‌دانم فقدان عضوی از اعضای خانواده  دردیست جانکاه و کمرشکن، قلم نمی دانم چرا هنوز عده‌ای از ما و حتی عده‌ای از مدیران خطر را فقط برای همسایه می‌دانیم.

ما نوشتیم و عده‌ای خندیدند و به چشم سوژه خبری نگریستند، ما نوشتیم و عده‌ای طعنه زدند و گفتند از سر بی‌کاریست، ما نوشتیم اما سیر نخوردیم که دهن بو گیرد؛ عده‌ای گفتند خبرنگاران و نویسندگان رپرتاژ بگیرند، ما دیگر خجل از قامت قلم شده‌ایم اما می‌نویسیم چون قلم رسالت و تعهد دارد، می‌نویسم چون به قول آن متفکر قلم توتم من است.

نمی‌دانم آیا واردات واکسن مورد تایید به وقتش بوده یا خیر، نمی‌دانم آیا واکسن و سرم و دارو به وفور است یا نه، نمی‌دانم خانواده‌های نیازمند چگونه هزینه داروها را پرداخت می‌کنند و آیا اصلا تمام داروها را پیدا می کنند؟ نمی‌دانم آیا از بنیاد برکت و… برای تولید واکسن بومی و از نخبگان ایرانی برای تولید واکسن ، حمایت کافی است یا خیر.

نمی‌دانم انتصابات در مراکز علمی، پژوهشی، درمانی، بیمارستانی، تولیدات دارو و واکسن، مراکز آموزشی و دانشگاهی، مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز و مجری برحسب علم و دانش، کارنامه ارزیابی شده قبلی، نبوغ و تخصص و تعهد و… هست یا برمبنای توصیه این نماینده مجلس و آن وزیر و فلان وکیل و اون یکی متنفذ که اگر در تمام امور برحسب تعهد و تخصص و توانمندی بود الان نمی بایست در برخی موارد چنین وضعی داشته باشیم.

سخن کوتاه کنم که زیاده‌نویسی گزافه‌گویی‌ست؛ محور مواصلاتی مازندران باز و کرونا همچنان در تاخت و تاز و گردش؛ بیمارستان‌ها مملو از بیماران کرونایی، شیرمردان و شیرزنان بیمارستانی خسته از تعدد بیماران کرونایی اما مصمم به خدمت و  امثال من اندرخم یک کوچه‌ایم، قلم شرمنده‌ام من از رو رفته‌ام از بس نوشته‌ام، نمی‌دانم فریادرسی هست یا نیست.

لینک کوتاه : https://khateshomal.ir/?p=1338

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.