و اما من بهعنوان بانوی خبرنگار شهرستان محمودآباد از دغدغههایی مینویسم که شاید زودتر باید گفته میشد که آیا آقای مسئول حواست هست چه میکنی؟؟
هر ساله شاهد بیتوجهیهایی به برگزاری مراسم روز خبرنگار هستیم اما چه کسی از دغدغههایمان خبر دارد؛ گاهی ماندن بین دو راهی نوشتنهایی از خوب یا بد؛ همانند پای بر گلو فشردن، درد دارد و از اولین سالهای ورودم به عرصه خبر بارها گفتم و میگویم “دردم را از هر طرف بخوانی درد است”
معیشت خبرنگاران، بیمه و مسکن جزو اولین گزینههاست اما مهمترین آن شکایتهای برخی از مسئولین از خبرنگاران پرسشی را در ذهن تداعی میکند که آیا واقعا آزادی بیان داریم یا خیر. اگر هست چرا برخی مدیران در مقابل انتقاد سازنده جبهه میگیرند و اگر نیست که نیست دیگر…
بانوی خبرنگاری از استان مازندران که تمام دغدغهاش انعکاس درست و دقیق خبر است و در پیچ و تاپ مشکلات زندگی و بزرگ کردن فرزند با خود هر روز زمزمه خواهد کرد که دلم برای شهرم میسوزد.
آقای مسئولی که امروز پشت میز دفتری نشستهای که شاید فردا آن میز و اتاق متعلق به فرد دیگری شود؛ بدان که من تا ابد خبرنگار میمانم و مینویسم از آنچه شما انجام دادهای…
شما مدیون خون شهدا هستید و پاسخگو به مردم؛ اما..آیا..میدانی که ارتباط تاثیرگذار یک مدیر با مردم تنها از طریق رسانه محقق خواهد شد؟؟
حال سوالم این است که چرا یک نماینده عالی دولت در شهرستان در روز ۱۷ مرداد ماه که با نام روز خبرنگار است حتی از ارسال پیامی دریغ کرد؟ خلاصه که روز خبرنگار نه تبریکش دلنشین است نه پیامهای تبریک آن وقتی که مسئولان خود را به فراموشی زدهاند.
آری؛ آقای مسئول لطفا برای تمامی اهالی رسانه در شهرستان ارزش قائل باشید و در پایان بهعنوان بانوی خبرنگار؛ لطفا به مردم شهرم پاسخ دهید در حوزه اجتماعی بهطور اختصاصی در حوزه بانوان چه اقداماتی از زمان انتصاب داشتهاید؟؟