به گزارش “خط شمال” برگزاری جشنوارههای مطبوعاتی اقدام شایستهای است که آزمون نوشتن بوده و یک رقابت صنفی بهحساب میآید.
این رخداد رسانهای، پویایی و بلوغ اهالی خبر را بدنبال داشته و موجبات خرسندی فرهیختگان این عرصه را فراهم میکند و خبرنگاران بعد از سالی تلاش و تلاش، دسترنج خود را برداشت و یکی چند روز را شادمانهتر سپری میکنند.
برگزاری جشنوارههای رسانهای، حرکت عمیق فرهنگی است که اهالی نوشتن را از خمودی و سکون خارج کرده و موجبات نخبهپروری و تحسین را فراهم میکند چنانچه در این راستا تکریم دستاندرکاران امر، مهم و لازم است.
جشنواره رسانهای خزر با میزبانی چالوس یکبار به احترام غزه تمام تلاشهای به بار نشستهاش را فدا کرد و با لغو اختتامیه برنامهریزی شده در ساعات پایانی کار، نشان داد که به این سخن فردوسی بزرگ ارج مینهد که “بنی آدم اعضای یکدیگرند” و ثابت کرد انسانیت و همدردی تا ابد زنده است!
متولیان مطبوعات در مازندران از معدود استانهای کشورند که با برگزاری جشنوارههای متعدد رسانهای، نشان دادند که نامهربانیها و گلایهها را به جان میخرند تا اهالی رسانه گردهم بیایند و رفاقت را رقابت کنند. در اینجای کلام باید یک دستمریزاد ویژه گفته شود به تمامی زحمتکشان این عرصه که الحق و الانصاف جانانه پای کار هستند.
و اما در بخش دوم یادداشت به زوایای مختلف این رویداد رسانهای میپردازم چون معتقدم هر اقدامی با بررسی موشکافانه و نقادانه به بلوغ میرسد و در سالهای آتی، نقیصهها را مرتفع و پُربارتر به ثمر مینشیند.
دبیر جشنواره، رکن اصلی رخدادهای مطبوعاتی است و این محور مهم اگر از دانایی و توانایی رسانهای برخوردار باشد میتواند با درایت و ریزبینی همه مسائل فنی را به درستی مدنظر قرار دهد و تلاش کند جشنوارهای پاک و عاری از سوال برجای بگذارد و جایگاه جشنواره را ارتقا ببخشد.
متاسفانه در استان مازندران، رویدادهای رسانهای دبیران درخوری ندارند و دبیری جشنوارهها به برخی هِبه میشود و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران نیز هیچ نگاه فنی و نظارتی روی این مساله مهم نداشته و ندارد. درحالیکه فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است با همراهی برگزارکنندگان جشنوارههای مطبوعاتی، آنها را در انتخاب شایسته دبیران جشنواره، ارشاد کند و نگذارد این جایگاه مهم علمی به یک جایگاه فرمایشی تبدیل شود.
فنی و علمی نبودن دبیر جشنواره، ماجرا را به قهقرا برده و پالایش آثار، انتخاب داوران، برگزاری جشنواره و همه نکات اجرایی به بیراهه رفته و زحمات چندماهه بر باد میرود.
در دنیای جشنوارهها دبیران در نشستی رسانهای روبروی خبرنگاران مینشینند و پرسشها و ابهامات را پاسخ میدهند و کم و کیف اجرا را روی دایره نقد میگذارند اما متاسفانه در مازندران ما اینگونه نیست و در اغلب جشنوارهها حتی تا پایان کسی نمیداند دبیر این رویداد کیست و ابهامات و سوالات تا سالها بدون پاسخ میماند.
بطور مثال، جشنواره هشتم مطبوعات مازندران که پُرابهامترین رویداد تاکنون است با فشار مدیران ارشد دولت دوازدهم به متولیان جشنواره، چهره کریه رانت را وارد این رویداد فرهنگی کرد تا بدانجا که حتی غالب برگزیدگان شایسته این جشنواره، تندیسهای خود را در پستوی خانه پنهان کردند تا مبادا چشم اهالی رسانه به آن بیفتد.
نکته دیگر در برگزاری رویدادهای فرهنگی، معرفی داوران در شروع کار یا روزهای قبل از اختتامیه است تا شرکتکنندگان بدانند که دستنوشتههایشان را چه کسی نوازش کرده است. شوربختانه اما بسیاری از جشنوارهها در این زمینه عاقبتبخیر نشدند.
مساله بعدی ریختن آب توی اسامی برگزیدگان است همانگونه که در جشنواره هشتم مطبوعات مازندران یکشبه برگزیدگان از ۳۰ نفر به ۵۰ نفر افزایش یافتند و در یک رتبه حتی ۳ برنده داشتیم و در یک بخش رسانهای نیز تا ۹ نفر هم تجلیل شدند.
مثال دیگر این ماجرای نامیمون، همین جشنواره رسانهای خزر است که یک بخش گزارش ۸ برگزیده دارد که ۵ نفر آن شایسته تقدیر شدند!!؟ در بخشهای مصاحبه و یادداشت هم اینگونه است و در هر بخش ۶ نفر تجلیل شدند!!
حتی اگر داور اینگونه مبتدیانه انتخاب کرده باشد، نقش دبیر جشنواره، اینجای کار مهم است و خودش را نشان میدهد که نگذارد اینگونه به خزر آب بسته شود.
در ماههای گذشته متولیان امر از ترجمه حدود ۲۰ اثر و ارسال آن به دبیرخانه جشنواره خزر در آستاراخان روسیه خبر دادند اما در اختتامیه مشاهده کردیم ۴۱ نفر تجلیل شدند که این علامت سوال بزرگ نیازمند پاسخگویی است.
نکته آخر اینکه اگر به فراخوان جشنواره رسانهای خزر نگاهی بیندازیم میبینیم که محوریت ماجرا کاسپین است و لاغیر اما آثار برگزیده نشان میدهد نوشتاری هم انتخاب شدند که با خزر بیگانهاند و این انحراف باید با پالایش آثار از سوی دبیر در مرحله اول رفع میشد و در ادامه نیز داور مربوطه میبایست مطالب را برحسب فراخوان جشنواره داوری میکرد و مرامنامه را زیرپا نمیگذاشت. هوشیاری مدیر و صحنهگردان جشنواره، اول و آخر این ماجراست و اشتباه مذکور نابخشودنی بوده چراکه حق سایر اهالی رسانه که آیین جشنواره را به درستی رعایت کردند، ضایع گشته است. که عدم اشرافیت در این موضوع، ضعف فنی دستاندرکاران امر را نشان میدهد.
در پایان با تاکید بر امانتداری و برگزاری پاک جشنوارهها که اصل ماجراست دوباره به نقش فنی دبیران جشنواره اشاره میکنم که محور مهم اینگونه رخدادهای فرهنگی هستند. کاش متولیان فرهنگ و رسانه در جشنوارههای آتی با انتخاب درست و شایسته دبیران جشنواره در برگزاری رویدادهای مطبوعاتی کار را به کاردان بسپارند تا خدای ناکرده حقی ضایع نشود و اهالی رسانه به پایان کار خوشبین باشند هرچند جزو برگزیدگان باشند یا نباشد.
و اینکه کاردان رسانهای شخصی است که خود تحصیلکرده رسانه بوده، از سابقه کافی برخوردار باشد، برگزیده رویدادهای ملی و استانی بوده، داوری جشنوارهها را از سَر گذرانده باشد و اینکه شاگردانی را پرورش و عمری مشقِ نوشتن کرده و روحش عرق ریخته باشد.
به امید آنکه در هر جایگاهی هستیم، امانتدار باشیم و همانگونه که انسانیت را در دفاع از غزه کامل کردیم، دفاع از دستنوشتههای خبرنگاران را اصل بدانیم.
یا حق