به گزارش “خط شمال” این میراث کهن که به گفته اهالی دو منطقه نیاک و آب اسک قدمت آن به ۶۰۰ سال برمیگردد به روایت زیبا و دلنشینی تعریف میشود که با وجود گذشت سالها از شروع آن همچنان این کهن آیین از سوی اهالی این دو منطقه در منطقه بکر اسک وش برگزار میشود.
روایت این سنت به آنجایی برمیگردد که شش قرن پیش مردم منطقه اسک و نیاک در فصل بهار، آن هم در دومین ماه در زیرپای قله دماوند و در منطقهای به نام اسک وش، دور هم جمع شدند و به نیتی برای تامین آب شرب، کشاورزی و دامهایشان چاهی را حفر کنند اما هر چه تلاش میکردند در آن منطقه سنگلاخی نتوانستند چاهی را حفر کنند.
نیمی از روز گذشته بود و ناامید از تلاششان ناگهان فردی به نام سیدحسن ولی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) را میبینند که به سمت آنها میآمد؛ وقتی به اهالی آب اسک و نیاک نزدیک شد جویای کار و اهداف آنها شد تفکری کرد و گفت: به نیتی عصایم را به سمتی میگردانم و نقطهای را نشان داد آن نقطه را حفر کنید اما قبل از شروع آن دو شرط دارم.
اهالی این دو منطقه مستأصل از نتیجه کارشان آن دو شرط را قبول کردند و اول آنکه هر ساله در این ماه و در این فصل این آیین ورف چال در این منطقه اسک وش برگزار شود و دوم آنکه هیچ زنی هنگام برپایی این کهن سنت حضور نیابند حتی به نزدیکی منطقه هم نیایند. و این شد آیین سنتی ورف چال در دومین جمعه، دومین ماه فصل بهار با حضور آقایان در منطقه اسک وش برگزار میکنند تا به امسال بیش از ۶۰۰ سال رسیده و با تلاش مسئولان میراث فرهنگی استان مازندران در فهرست ثبت ملی معنوی کشور درآید.
آیینی که مردان دو منطقه اسک و نیاک از صبح ساعت ۷ بیدار و در آب اسک حضور یافته و پس از مراسم معنوی چاووشی خوانی رهسپار منطقه اسک وش، یعنی بین راه جادهای رینه و پلور و دقیق تر زیرپای دیو سپید دماوند میشوند آن هم از سنین ۷ ساله تا ۷۰ ساله که آن آیین را به جا آورند.
همه اعم نوجوان، جوان و مسن شان در آن منطقه حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ کیلومتر از مسیر چاه تا منطقه یخچالی اسک وش پیاده میروند و در آنجا گولههای برفی را بر دستان و دوش شان قرار میدهند و به سمت چاهی که عمق آن ده متر است، برمیگردند و آن گلولههای برفی یخی را در آن چاه میاندازند.
گلولههای برفی که با فرود در آن چاه به مرور زمان و با آب شدن شان ذخیرهای برای تامین آب دامها در چراگاه های منطقه زیبای اسک وش و نیاک در فصل تابستان میشود. مردان حاضر در آیین ورف چال این همت همبستگی و یکدلی را تا ظهر ادامه میدهند و پس از دیدن آفتاب بر نوک قله دماوند و نوید بر قرار گرفتن ظهر سفره پهن میکنند، سفرهای که طول آن ممکن هست به ۱۰ الی ۲۰ متر برسد و هر مردی آذوقه و ناهاری را از منزل با خود آورده را بر روی آن سفره قرار میدهند تا با همه در خوردن آن سهیم و شریک شود.
پایان مراسم سنتی ورف چال ساعت یک بعدازظهر پس از تناول ناهار و مردان نیاک و اسک به مناطق ییلاقی خود برمیگردند و مهمانان نیز از جاهای مختلف برای دیدن و مشارکت به این آیین میآیند نیز رهسپار خانههای خود میشوند. همزمان با این مراسم بانوان آب اسک مراسم دیدنی و شنیدنی دارند که معروف به “زن شاهی” هست؛ یعنی در آن روز بانوان در اسک پادشاهی میکنند.
و جالب آنکه در آن مراسم هیچ مردی حق بودن، ماندن و حتی دیدن لحظهای برای پادشاهی زنان را ندارد و اگر پیدایشان شود و حتی جهت کنجکاوی سرکی بکشند و زنان متوجه حضور آن مرد شود دستهای وی بسته و پیش دیگر زنان میبرند تا برای تنبیه اش تصمیمی گرفته شود.
یک روزی که زنان پادشاه میشوند و اما در آن روز پس از خروج مردان، زنان دور میدان آب اسک جمع میشوند یک نفر را شاه، نفر دیگری را مباشر و فرد سوم را وزیر انتخاب میکنند؛ همچنین دو زن را به عنوان سرباز یا نگهبان روستا انتخاب تا برای سرکشی کل منطقه و دیده بانی ورودی آب اسک انجام وظیفه دهد.
زن ها در آن روز کاملا راحت هستند و در آن میدانگاه به شادی و برپایی بازیهای محلی و بومی میپردازند که البته در گذشته این آیینها پربارتر و زیباتر برگزار میکردند اما امروزه طبق تکنولوژی روز دیگر موسیقی سنتی و خواندن اشعار مازندرانی از سوی بانوان و مادران قدیمی انجام نمیشود و یا آن ناهاردهی که از طرف خانوادههایی تازه داماد و عروس داشتن، صورت نمیگیرد.