انتظار بر این است اعضای شورای شهر که به مدت 4 سال از سوی مردم مأموریت در نظارت و پیگیری بر رتق و فتق امور شهری پیدا کرده اند، در اولین گام شرح رسالت خود یعنی انتخاب شهردار، رئیس شورا، رؤسای کمیسیونهای شورا، هوشمندانه و عالمانه، نه بر مبنای سلائق سیاسی و سلیقه ای و خدای نخواسته تسویه حسابهای شخصی، انتخاباتی یا بعنوان مثال براساس سفارش نماینده مجلس، وزیر، معاون وزیر، وکیل، حزب و جناح، ستاد انتخاباتی شهرستانی و استانی رئیس جمهور،این حاجی و آن دکتر و فلان مهندس و آن یکی متنفذ و….، بلکه تنها براساس شایستگی و شاخص های علم مدیریت و صد البته شخصیت رفتاری نامزد تصدی شهرداری که امانتدار بودن و…. را شامل میشود.
شاخصهای مدیریتی بر مبنای علم مدیریت باید گویا در توانمندی، خلاقیت، نوگرایی، دانش فنی، و چندین عامل اساسی دیگر باشد که بارها بدان اشاره شد.
اما اخیرأ در برخی از شهرهای ایران، شرط استخدام وزارت کشور یا بومی صرف یا حتی هم حزبی بودن البته بصورت نانوشته، بگوش می رسد، قانون هیچ اشاره ای در انتخاب شهردار به بومی یا وزارت کشوری و هم جناح بودن نکرده،و این شروط با روح قانون منافات دارد، ولی در خصوص شرط بومی شاید توجیهاتی اقناع کننده وجود داشته باشد لذا برای گزینه بومی می توان مباحثی را مطرح نمود و از بین فرزندان همان شهرهای ایران، اصلح را انتخاب کرد هر چند علم مدیریت سوالی را در برابر این آیتم قرار می دهد اگر نامزد غیر بومی از هر لحاظ بر نامزد بومی در مباحث و شاخص ها برتر باشد و کارنامه ای قوی تر داشته باشد چه باید کرد؟
پس اگر شرط بومی ذکر می شود الزامأ باید حائز شرائط باشد شرائط نیز فقط تایید صلاحیت مراکز نظارتی نمی باشد، بلکه علاوه بر آن، صلاحیت های اجرایی، علمی، عمرانی،اجتماعی و فرهنگی، و…. را شامل می شود و البته باز علم مدیریت سوال می پرسد اگر کارنامه مدیریتی شهرداران بومی و غیر بومی در یک شهر مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد آیا همه شهرداران بومی شهرها از شهرداران غیر بومی موفق تر عمل کرده اند؟ جواب نسبی خواهد بود نه مطلق، اما به اعتقاد نگارنده کلان شهرها و شهرهای بزرگ شاخص بومی بودن هیچ اثری در موفقیت شهردار ندارد، ولی در شهرهای کوچک زیر 25 هزار نفر حتی تا 50 هزار نفر، چون شهرداری، مجموعه ای عمرانی، خدماتی، فرهنگی و اجتماعی و… هست، شهردار بومی به لحاظ سنخیت فرهنگی و درک هنجارهای اجتماعی، همچنین ارتباط گیری بهتر با مردم و مقامات اثر گذار همشهری و همشهرستانی مرکز نشین شاید مؤثر تر واقع شود که باز این امر نیز وابسته به روحیات فردی هست که عموما نیروهای بومی بهتر جواب میدهند.
حال اگر شاخصهای مدیریتی انتخاب را آنقدر محدود کنیم که به بومی بودن، وزارت کشوری بودن را نیز اضافه کنیم بی هیچ تردیدی فرصت بالندگی و توسعه بالقوه را از شهروندان گرفته ایم، یعنی اگر نیروی بومی مثلا با لیسانس علوم سیاسی و استخدام وزارت کشور با هیچ سابقه مدیریتی تنها با درست کردن سوابقی که ما را به یاد رزومه بسیاری از نامزدین شورای شهر می اندازد، با سوابقی چون عضو هیئت مدیره شرکت… که البته در عمل فعالیتی ندارد، عضو هیئت شنا، عضو انجمن اولیا و مربیان و این قبیل تا فقط سوابق 5 ساله را ردیف نمایند که در این خصوص نامه ای از سوی نگارنده به مرکز پژوهشهای مجلس تقدیم خواهد شد، عضویت در هیئت ها و…. قابل احترام و درخور تحسین و نیاز جامعه هست اما سوابق مدیریتی که ضامن تحول شهری باشد فقط نباید در این حد باشد، چون سرنوشت یک شهر تا حدود بسیارزیادی 4 سال در دستان عزیزان شورا و شهردار خواهد بود.
مجدد علم مدیریت سوالی را در مقابل شاخص وزارت کشوری بودن قرار می دهد، اگر روزی یک نفر دکترای مدیریت یا دکترای شهرسازی یا دکترای اقتصاد شهری یا دکترای عمران یا دکترای برنامه ریزی شهری یا… که هیئت علمی دانشگاه هست و سوابق موفق مدیریتی در کارنامه دارد و اتفاقا سابقه تصدی شهرداری را نیز داراست و در شهر مورد نظر در عمران، زیرساخت، رفاه شهری، درآمد پایدار، جلوگیری از رانت خواری و قطع کردن دستان دست انداز به بیت المال و… موفق عمل کرده، آیا اورا به به بهانه وزارت کشوری نبودن باید حذف کرد؟!
چه تضمینی وجود دارد مستخدم وزارت کشور از سایر مستخدمین قوی تر هستند؟ کدام وزیر یا نماینده مجلس یا رئیس جمهوری چنین بخشنامه ای ابلاغ کرده است؟
اگر افراد باقیمانده در مدتی بعد بعنوان شهردار موفق و کارآمد ظاهر نشوند، به چه بهایی این بهانه را باید توجیه کرد.
نویسنده همواره حامی فرزندان بومی برای تصدی مناصب هست اما هرگز بر این عقیده نیست که آیتم ارزیابی نیروهای بومی شهرهای کشور مثلا در ستاد نماینده مجلس یا ستاد رئیس جمهور یا رفیق وزیر و هم جناح فلان حزب بود بر مسند بنشیند، هرگز، بلکه حامی نیروی بومی به شرط اینکه خوشفکر، توانمند، خلاق، کارا، اثربخش، با برنامه، دارای هنر اجرا و پیاده سازی برنامه، روحیه مشورت پذیر از متخصصین کاربلد متعهد ، با ثبات، امین، خصوصیت شهامت مبارزه با رانت و فساد، آینده نگر، علم و توان حل مشکلات شهری، و… را دارا باشد و بتواند شهر را اداره کند و از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب ارتقائ دهد و در عمران و زیرساخت و… تحول ایجاد کند
بنابراین بومی بودن به شرط دارا بودن شاخص های عدیده مدیریتی و شخصیتی مد نظر است.
بدیهی است شهرداران بعدی باید در امور اجرایی و مدیریت شهری و حراست از بیت المال و توجه نکردن به توصیه های کانونهای قدرت و رانت، و… قویتر و برتر از شهرداران یا سرپرستان شهرداری فعلی باشند وگرنه تنها با جابجایی شهردار هیچ اتفاقی حادث نمیشود.
در خصوص وابستگی سیاسی، نگارنده سال 1396 طی یادداشت مفصلی در تیتر امروز معروض داشتم سیاسی بودن متناقض در پیشرفت تکنولوزی شهری نیست، ولی شورا و شهردار سیاست زده که در پی جبران منفعت طلبی برخی سیاسیون یا حزبیون و انتخاباتی ها باشند امری ناپسند هست، لذا محور خدمت به مردم و تعهد به رسالت باشد نه وابستگی به جریان سیاسی (ارجاع یادداشت ذکر شده)
در پایان تنها اکتفا کردن به جابجایی شهردار از نظر علم مدیریت جالب نیست و حتی تنها نام بردن از کلید واژه های شاخص ها هم کافی نیست، بلکه کسانی باید بعنوان شهردار انتخاب شوند که هنر و شهامت اجرای برنامه را بر حسب آمایش سرزمین آن شهر و اسناد بالادستی داشته باشند وگرنه داشتن فقط برنامه می توان از یک دکترای مدیریت مسلط یا دکترای برنامه ریزی محقق یا دکترای عمران مطلع خواست تا با سایر مشاورین برنامه ای تدوین کنند، اما آنچه اصل هست پیاده سازی برنامه است و مقابله با رانت و فساد اداری، همچنین اخذ منابع مالی برای اجرای پروژه های شهری و ایجاد درآمد پایدار به منظور اینکه از درآمد حاصله( به شرط نظارت موشکافانه در مباحث مالی و قراردادها) برای امور زیرساختی و عمران شهری و…. بهره جویند و توان اجرای طرحهای عمرانی، زیرساختی، رفاه و مبلمان شهری، اقتصاد گردشگری شهری، بازآفرینی و… را داشته باشندو دارای استقلال باشد حتی در برابر پیشنهادات وسوسه انگیز بعضی از اعضای شورا به جهت امتیاز گرفتن از ایشان مجبور به امتیاز دهی نباشد، علاوه بر نگاه عمرانی در مباحث جامعه شناسی شهری و فرهنگی نیز برنامه محور باشد چون شهر متشکل از پدیده های اجتماعی هست و شهردار باید توان مشارکت اجتماعی را دارا باشد، ضمن اینکه ساماندهی طلبکاری و بدهکاری همچنین نطم دهی عوارض عادلانه را انجام دهد و فقط دستش در جیب مردم از راه عوارض نباشد بلکه خلق درآمد پایدار و بودجه های شهرستانی، استانی و ملی با تقدیم برنامه، دیگر مواردی که طی یادداشت جداگانه ای شاخص شهرداران را تقدیم خواهم کرد.