به گزارش “خط شمال” تقارن روز خبرنگار با عاشورای سرور و سالارشهیدان، شاید بهترین و دقیق ترین توصیف ممکن برای جامعه خبرنگاران و روزنامه نگاران و عکاسان خبری بی نوا و بیچاره ایران باشد.
چرا بی نوا؟ عرض می کنم.
با بحث «هرم مازلو» تا چه اندازه آشنایی دارید؟ به طور خلاصه هرم مازلو سطوحی از نیازهای انسانی را نشان میدهد که بر اساس احساس رضایت درونی افراد دارای سلسله مراتبی است. مفاهیم هرم مزلو، اغلب در محیط کاری، به عنوان ابزاری برای تعیین چگونگی ایجاد انگیزه بیشتر و موثرتر در کارکنان و همچنین اطمینان از برآوردهشدن نیازهای آنان استفاده میشود.
هرم مازلو در حقیقت شامل پنج سطح از نیازهای انسانی است که در هر سطح، نیازهای خاصی وجود دارند تا با برآورده شدن سلسله مراتبی هرکدام از آن ها، فرد از لحاظ احساس رضایت درونی به اشباع برسد. این نیازهای از نیازهای نخستین انسانی شروع شده و تا نیازهای انگیزشی ادامه می یابد. در محیط های کاری پوشش یکی پس از دیگری نیازها از پایین تا بالای هرم ادامه می یابد.
کسی نیست که فریاد برآرد آخر ای مسئولان ذیربط! خبرنگاری که نه شغلش در ردیف مشاغل وزارت کار تعریف شده، نه بیمه مشخصی دارد، نه حقوق مشخصی، نه سامانه ای برای ارزیابی سره از ناسره، نه مجمع و امور صنفی مستقل و نه حتی ساعت مشخص کاری دارد، در حقیقت در خلال هرم مازلو سرگردان است. به بیان بهتر گویا خبرنگار اصلا در ساختارهای اصولی و چارچوبی جایی ندارد.
البت این را هم بگویم که همانند بسیاری از موارد، همیشه استثنا و ژن خوب وجود دارد و هستند خبرنگارانی که صداوسیمای خوبی دارند و نه تنها بر راس هرم مازلو تکیه زده اند بلکه دارای رانت های متعدد حمایتی هستند که نیاز آنان را از هر منظر و حتی فارغ از این قواعد به شکلی عجیب برطرف کرده است.
ناگفته نماند، در کنار بیداد بی نوایی و بیچارگی حال و روز خبرنگار باید مسئله آزادی بیان را نیز در این کشاکش به چالش های متعدد خبرنگاران اضافه کرد. «از این ننویس! مجیز این را بگوییم به نفعمان است. از الفاظ تند استفاده نکن! بد مسئولان را نگو! از اقتصاد ننویس! از دلار و ارز و سیاست برجامی مطلب کار نشود» و قس علی هذا که نقل و قول های آشنایی است از زبان مدیران ارشد رسانه ای کشور خطاب به خبرنگاران و روزنامه نگاران بخت برگشته.
ماجرای اینترنت چیست؟ عرض می کنم.
کم قصه و غصه داشتیم این وسط، مصیبت اینترنت نیز سربار مضاعفی شد توان فرسا.
دولت مفخم که گویا مزه جراحی اقتصادی به کامش خوش نشسته بود حالا در ابتکاری نوین و از معبر پا گذاشتن بر گلوی اینترنت خبرنگاران، هوس جراحی این قشر نگون بخت را کرده است. اینترنت رایگانی که چندسالی بود خبرنگاران بی بضاعت و بی نوای کشور را از این حیث دست کم بی نیاز کرده بود حالا به یمن استقرار دولت جدید در هاله ای از ابهام قرار گرفته و از آنجا که هیچ مسئول مربوطه پاسخ روشنی به پرسش صریح خبرنگاران نداده بیم حذف اینترنت اهالی رسانه روز به روز پررنگ تر می شود.
اردشیر لاریجانی؟ عرض میکنم.
درام اشکآور قشر خبرنگار تنها به موارد بالا خلاصه نمی شود.
بی ساختار بودن حرفه خبرنگاری حتی آن را از شاخه صنفی مشاورین املاک هم بیسر و ته تر کرده است. هر فردی با هر مدرکی، با هر سطح سواد و دانش، از هر قشر و با هر گرایشی، از مردم عامی گرفته تا مسئولان تراز اول کشوری و لشگری، حتی بدون هیچ محدودیت سنی می تواند به راحتی آب خوردن، خبرنگار شود!
آیا می دانید علیاردشیر لاریجانی رئیس سابق مجلس، اسحاق جهانگیری، معاون اول و معصومه ابتکار معاون امور زنان رئیس جمهور در دولت قبل، فریدون جیرانی کارگردان و رضا کیانیان بازیگر سینما و تلویزیون، احمد توکلی و بسیاری دیگر از نمایندگان مجلس و نیز تنی چند از وزرا در ادوار مختلف و حتی استاندار سابق مازندران در لیست خانه مطبوعات بوده و اسامی آنان در سامانه رسانههای کشور ثبت شده است؟ پیشنهاد می کنم در لیست سامانه خانه مطبوعات تورقی بفرمایید و بنگرید که چه اسامی نامآشنایی در آن فعال هستند.
جالب اینکه تمامی این بزرگواران در کارت هدیه روز خبرنگار سهیم هستند و از این خوان گسترانیده شده دولتی نیز بیبهره نمیمانند. کسی چه میداند شاید اینرنتش را هم گرفته باشند.
کارت هدیه 400 تومنی؟ عرض می کنم.
همایش خبرنگار که امسال در روز خبرنگار به دلایل فوق الذکر مطروحه، با چند روز تعجیل یا تاخیر در سراسر کشور برگزار شد و یا برگزار خواهد شد نیز هیچگاه خالی از حواشی نبوده است.
راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار و خوشه چینان خرمن سخن دانی و صرافان سر بازار معانی و چابک سواران میدان دانش، توسن خوش خرام سخن را بدین گونه به جولان در آورده اند که گویا در مراسم روز خبرنگار در بلاد موسوم به پایتخت، هدیه خبرنگار به ازای پیامک خودشیرین کن برای هر خبرنگار چندصد هزار تومان ناقابل، تخس گشته و باز هم این مسئولان بودند که بیش از خبرنگاران درد و دل کردند و لغز گفتند!
برگزاری مراسم روز خبرنگاران با انتخاب گزینشی در شهرستان ها و استان ها، اعطای هدایایی که گدایان سامرا از قبولش سرباز میزند، سخنرانی پرطمطراق مسئولان خرد تا کلان، ناله ها و مویه ها و وامصیبتگوییهای اندک انگشت شمار از خبرنگاران پشت تریبون رفته و سرهم آوردن مراسم با یک پرس زرشک پلو به ازای هر نفر، نقل مکثر قصه تالم امیز دیگری است از انبوه غصه های قشر سیاه بخت خبرنگار.
چه خوش گفت شاعر گوشه گیر، منزوی:
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بی زاریم،
نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم.
تشویش هزار «آیا» وسواس هزار «اما»
کوریم و نمی بینیم ور نه همه بیماریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم!
عرضم تمام.