به گزارش “خط شمال” وقتی عازم خانهاش شدیم گفتند ۳۷ سال است درب منزلش را نبسته و یک لنگ آن از طلوع آفتاب و سپیدی روز تا غروب خورشید و روشنایی مهتاب تا انتها باز است.
گفتند ۳۷ سال وقتی این درب را باز کرد قرآنی را بر دستانش قرار داده بود تا جوان رشیدش را از آن بگذراند برای حفظ ناموس و خاک وطنش و با چشمهای امیدبخش بر پشتش آب پاشید تا برگردد و امروز این درب همچنان باز مانده تا چشم انتظاری اش به سرآید و هر لحظه به روستای این مادر چشم انتظار ۳۷ ساله نزدیک میشدیم در تصورم بر این بود تا او را کنار درب حیاط ببینیم که چگونه تکیه بر درب داده تا جوانش بیاید.
اما زمانی به روستای سرد آبرود بخش مرکزی شهرستان چالوس رسیدیم، در ابتدای روستا و قرار گرفتن منزل این مادر فقط در آهنی و قدیمی را دیدیم که یک لنگه آن تا انتها باز بود و برایم جای سوال شد که پس مادر کجاست؟ چرا جلوی درب منزلش ننشسته برای چشم انتظاری فرزندش؟
دربی که ۳۷ سال باز است
با همان سوال در ذهن و کنجکاوی به همراه سرهنگ عابدین داغمه چی فرمانده سپاه آمل، حجازی مسئول بسیج رسانه آمل، سروان هادی علیزاده مسئول روابط عمومی سپاه آمل و دوستان رسانهای وارد منزل این مادر شدیم.
خانهای کوچک و کلنگی با پنجرههای چوبی و قدیمی، اتاقهای نقلی و کوچک که گوشه آن طاقچه ای گچی زاویهای ۹۰ درجهای با فرش رنگارنگ، تلویزیون رنگی ۲۱ اینچ و کنار پنجره تختی تمیز و مرتبط همه آن چیزی بود که جلوی چشمهایمان قرار گرفت و مهمتر خانمی با چهرهای مهربان و خوشرو نشسته بر آن تخت همه آن نگاهها به سراسر آن لوازم خانه را بیشتر به خود جلب کرده بود و جوابی بر سوال ذهنم و رفع کنجکاوی ام که چرا صاحبخانه را کنار لنگه درب باز شده حیاط منزل ندیدیم.
حاجیه خانم شهربانو فلاحتی کرباسدهی همان مادریست که گفتند ۳۷ سال چشم انتظار فرزندش هست و یک لنگه درب منزلش را نبسته تا آن نورچشمش در سال ۱۳۶۵ در منطقه جنگی فکه به شهادت رسید، به منزلش بازگردد.
مادری که در طلوع نهم مردادماه ۱۳۴۳ سومین فرزندش را در آغوش گرفت و صوت اذان را زیر گوش راستش زمزمه کردند و نامش را موسی گذاشتند، نمیدانست باری تعالی سرنوشتش را چه چیزی رقم زده تا وی امروز به مانند بی بی اش حضرت زینب کبری(س) در جایگاه اسوه صبر و مقاومت قرار گیرد.
مادری برای الگوی مادران نسل امروز
اسوه مقاومتی که در این دیدار به جای گله و شکایتی از زخم روزگار، تلخ کامی سرنوشتش، ناتوانی جسمانی اش، ناامیدی، بی توجهی مسئولان و ناملایمتی زمانه، خضوع و مهربانی، مهماننوازی، اشک شوق بر آن سوسوی کم فروغ چشم انتظار دیده شد.
سرهنگ عابدین داغمه چی انگار بسیار به دیدار این مادر شهید آمده بود که وقتی در کنارش بر روی تختش قرار گرفت نگاهش سرشار از شوق دیدار به مانند نگاه مادر به فرزند بود.
وقتی شنیدم آنچه این فرمانده سپاه ناحیه آمل از این مادر و اتفاقات زندگی اش گفت فهمیدم که چرا به وی لقب اسوه صبر و استقامت دادند؛ اتفاقاتی که مطمئنا به نوعی در آن مشیت الهی بوده تا حاجیه خانم فلاحتی را در این امتحان سخت قرار دهد و با صبوری و استقامت سربلند بیرون بیاید که آن نیز کم از یک ایثارگری نیست.
روزگاری که فقط زخم زد
به گفته داغمه چی این مادر پس از شهادت و مفقودالاثر شدن فرزندش موسی خدمتگزار، همسر و فرزند دیگرش برای کسب رزق و روزی و صید ماهی راهی دریا میشوند در دیا غرق شده که همسرش را پس از شش روز در سواحل فریدونکنار کشف کرده و آن فرزندش تاکنون اثری از پیکرش پیدا نشده است.
وی ادامه داد که در ادامه این زندگی و سرنوشت نامفهوم روزگار مادر سالخورده دخترش را با هزار امید به خانه بخت فرستاده با مبتلای بر بیماری زمینهای شوهرش، دچار مشکل و عفونت ریوی و در پایان موجب مرگ این دو زن و شوهر ختم میشود.
فرمانده سپاه ناحیه آمل عنوان کرد: و در دوران کرونا که بسیاری از خانوادهها داغ عزیز از دست رفته دیدند این حاجیه خانم هم داغ میبیند و دختر دیگرش را براثر مبتلا به کرونا از دست میدهد.
وی گفت: این مادر با این همه درد و مصیبت به این خاطر صبور لقب گرفت که همچنان با وجود داغ بسیار چشم به راه آمدن پیکر شهید مفقودالاثرش هست و درب منزلش از طلوع خورشید تا غروب آفتاب باز میگذارد تا فرزندش به آغوشش برگردد.
هنگام گفتن روایت زندگی این مادر شهید از سرهنگ نگاهم فقط به صورت و حرکات دستهای این الگوی مادران نسل امروز بود که چطور اشکهای خود را سریع بر روی گونههایش جاری میشد، پاک میکرد تا ما آن اشکها را نبینیم.