در جامعه شبكهای مفاهیم زمان و مكان معانی تازهای پیدا كردهاند؛ انتقال آنی اطلاعات، دادهها و سرمایهها و امكان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته است و نظم طبیعی دوران قدیم با چارچوبهای مكانیكی جهان صنعتی را به كلی دگرگون ساخته است.
جامعه شبکه ای، محصول جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات است و با نگرشی دقیقتر ادامه همان راهی است که غرب در مسیر مدرنیته پیموده است؛ همان جایی که گیدنز از آن بهعنوان مدرنیته تشدید یافته یاد کرده است؛ پس ریشههای جامعه شبکهای را باید در ریشههای مدرنیته و آرمانها و آرزوهای روشنگری جستجو کرد.
از میان این مدرنیته تشدید یافته و روند جهانی شدن که چند دهه در حال رخ نمایاندن است، جامعه شبکهای در حال ظهور است؛ در بین صاحب نظران و اندیشمندان جهان، مانوئل کاستلز بهترین تلاش را برای روشن کردن زوایای تاریک و پوشیده جامعه شبکهای انجام داده است.
کاستلز ریشه به وجود آمدن جهان نو را در تلاقی سه فرایند تاریخی در اواخر دهه 1960 م و نیمه دهه 1970 م جستجو میکند:
1.انقلاب تکنولوژی اطلاعات
2.بحرانهای اقتصادی سرمایهداری و دولت سالاری و تجدید ساختار متعاقب آن
3.شکوفایی جنبشهای اجتماعی فرهنگی، همچون: آزادیخواهی، حقوق بشر، فمینیسم و طرفداری از محیط زیست
به عقیده کاستلز تعامل میان این فرایندها، یک ساختار نوین اجتماعی مسلط؛ یعنی جامعه شبکهای، یک اقتصاد؛ نوین یعنی اقتصاد اطلاعاتی – جهانی و یک فرهنگ نوین؛ یعنی فرهنگ مجازِ واقعی را به عرصه وجود آورده است. منطق نهفته در این اقتصاد، جامعه و فرهنگ، زیر بنای کنش و نهادهای اجتماعی در سراسر جهانی به هم پیوسته خواهد بود.
در جامعه شبکه ای پیش رو، افراد و جوامع در درون قالبهای تازه، هویتهای تازهای میگیرند و در این میان، تعاریف تازهای از انسان عرضه میشود و در عین حال خود این شبکه تحت تأثیر قوای محرّکه داخلی دستخوش تغییرات دائمی و در نتیجه، ایجاد الگوهای جدید زیست و حیات در نقاط مختلف می شود
در این جامعه نو که در حال رخ نمودن است، شاهد دگرگونی ساختاری در تولید، قدرت و نیز روابط اجتماعی می باشیم. این دگرگونیها به تغییر بنیادین مشابهی در شکل های اجتماعی مکان و زمان، به ظهور فرهنگ جدید منجر میشود.
البته کاستلز میگوید که نام بردن از یک جامعه اطلاعاتی یک شکل، که تلویحاً به معنای همگونی جهانی شکل های اجتماعی همه بخش های این نظام نوین است، چندان واقع به نظر نمی رسد؛ به عبارتی دیگر، تنوّع فرهنگی و کثرت نهادهای جوامع متکی به اطلاعات علی رغم همگونی های بسیار مشابه، همچنان وجود خواهند داشت. بدین ترتیب، یگانه بودن ژاپن یا متفاوت بودن اسپانیا در حرکت دوباره به سوی نو سازی جهانی که این بار از طریق سرعت گسترش رایانه در این کشورها اندازه گیری می شود، در فرایند از میان بردن تفاوت های فرهنگی رنگ نمی بازد.
به تعبیر کاستلز، چین یا برزیل نیز با ادامه مسیر کنونی توسعه سریع خود، هویت یگانه خویش را در دیگ جهان گستر و همسانساز سرمایهداری متکی بر اطلاعات از دست نمیدهند.
ویژگیهای جامعه شبکهای
کاستلز برای جامعه شبکه ای در آغاز هزاره سوم ویژگی های زیر را بر شمرده است:
- اقتصاد اطلاعاتی: در آن بهرهوری و رقابت میان شرکتها و بنگاههای تجاری، مناطق و حوزههای اقتصادی کشورها، بیش از هر زمان دیگر به معرفت، دانش، اطلاعات و فنّاوری لازم برای پردازش این اطلاعات از جمله فنّاوری مدیریت و مدیریت فنّاوری متکی شده است.
- اقتصاد جهانی: خصلت این اقتصاد چنان است که بخش ها، بازارها و افراد غنی را به یکدیگر متصل می سازد و در یک چرخه تولید سود به همکاری وا می دارد و بخش ها و بازارها و افراد فاقد امکانات را از محدوده عملکردهای سودآور خود طرد می سازد.
- فعالیت های شبکهای: این فعالیت ها نوع تازه ای از سازمان و تشکیلات است که مشخصه فعالیت اقتصاد جهانی به شمار میآید.
- تحوّل در چگونگی انجام کار و ساختار اشتغال: بر این اساس، کارمندان و کارگران بر خلاف گذشته قراردادهای استخدام مادام العمر امضاء نمی کنند؛ بلکه شیوه های خود اشتغالی، کار پاره وقت و اشتغال برای یک دوره موقت رواج یافته است. در عین حال، نگرانی افراد از آینده شغلی خود و احساس بی اعتمادی نسبت به آینده، رشد پیدا کرده است.
- ظهور قطبهای متقابل: فرآیند جهانی شدن و شبکه ای شدن فعالیت های اقتصادی موجب قوت بخشیدن به تلاش های فردی و تضعیف نهادهای اجتماعی نظیر اتحادیه های کارگری و یا دولت رفاه می شود. این تحولات به نوبه خود تقابل میان آنان که به اطلاعات دسترسی دارند و از توانایی بهره مندی از آن برخوردارند و کسانی را که در چنین موقعیتی قرار ندارد، افزایش می دهد. به قول مارتین تین هولتز رئیس نیویورک تایمز دیجیتال، باید اینترنت را در آغوش گرفت؛ زیرا برای حذف نشدن باید به قواعد بازی جدید مسلح شد.
- فرهنگ واقعیتِ مجازی: فرهنگ عصر اطلاعات در چارچوب انتقال نمادها به وسیله واسطه های الکترونیک شکل می گیرد. این فضای مجازی حاوی اطلاعات متعدد و متنوع به صورت بخشی از واقعیت اجتماعی عصر جدید در می آید و فضای اصلی تعامل های معرفتی را کم و بیش در اختیار می گیرد.
- در فضای مسلط فرهنگی متکی به واقعیت مجازی، بازیگران سیاسی به منظور بقاء و حضور در صحنه و تأثیر بر به روند تحولات، ناگزیرند که از رسانه های حاصل از نمادهای الکترونیک و به خصوص تلویزیون، به صورت تمام عیار بهره برداری کنند.
- زمان بیزمان و فضای جریانها: انتقال آنی اطلاعات، داده ها و سرمایه ها و امکان ارتباط هم زمان میان افراد در نقاط مختلف، عملاً فواصل زمانی را از میان برداشته و نظم طبیعی دوران قدیم یا چارچوب های مکانیکی جهانی صنعتی را به کلی دگرگون ساخته است.
هویت در جامعه شبکهای
هویت سرچشمه معنا و تجربه برای افراد یک جامعه است همان طور که کالهن می نویسد، هیچ مردم بی نامی را نمی شناسیم و هیچ زبان و فرهنگی را سراغ نداریم که میان خود و دیگری، ما و آنها تمایزی برقرار نسازد.
در حقیقت، شناسایی خویشتن هر فرد در یک روند طولانی مدت با تمایزیابی از دیگران شکل می گیرد؛ قوّمیت ما و قوّمیت آنها، دین ما و دین آنها، سرزمین ما و سرزمین آنها.
کاستلز هویت را فرایند معناسازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می شود، تعریف کرده است. ایرانی، ترک، مسلمان، سفید پوست همه و همه گونه هایی از هویت ما را شکل می دهند که بعضاً با هم در تعارض اند؛ ولی در کنار هم زیست می کنند.
البته باید به تمایز هویت از نقش اجتماعی نیز توجه کرد. نقشهای اجتماعی، براساس هنجارهایی تعریف می شوند که توسط نهادها و سازمان های اجتماعی ساخته میشوند اما هویت، منبع معنا برای خود کنشگران است.
ممکن است هویت افراد، ناشی از نهادهای مسلط جامعه نیز باشد؛ ولی در این صورت نیز وقتی هویت فرد را به شمار خواهند گرفت که توسط افراد، درونی شود و معنای آن را بر محور این درونی سازی بیافرینند.
جامعه اطلاعاتی
جامعهای که در آن کیفیت زندگی، همانند چشماندازهای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، به میزان رو به تزایدی به اطلاعات و بهرهبرداری از آن وابسته شده، جامعه اطلاعاتی میگویند.
همانطور که خون مهمترین عنصر حیات انسان است اطلاعات نیز خون جامعه اطلاعاتی محسوب می شود چون در جهان هستی همه چیز در حال تغییر و تحول است. شتاب افزایش اطلاعات در جامعه اطلاعاتی، شتابی تند شونده است که توقف و کندی در آن راه ندارد زیرا در غیر این صورت جامعه از حرکت ایستاده و خواهد مرد.
جامعه اطلاعاتی، جامعهای بدون مرز است که انسانها میتوانند صرف نظر از نژاد، ملیت، زبان، مذهب و هر اختلاف دیگری با یکدیگر تعامل کنند لذا این جامعه فراملیتی و بین المللی است؛ سازمانهایی مانند سازمان ملل، سازمان حقوق بشر، پزشکان بدون مرز، سازمان حمایت از کودکان و دیگر سازمان های غیر دولتی را میتوانیم نمونههایی ابتدایی از جامعه جهانی بدانیم.
در خانواده جهانی، اصل بر تکامل شخصیت و شکوفایی استعدادهای انسان است به عبارت دقیقتر، انسان سالاری محور این جامعه است.
جامعه اطلاعاتی در دهههای اخیر و بویژه در ده سال گذشته بهصورت یکی از مهمترین موضوعهای مورد توجه متفکران و متخصصان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درآمده و در عرصه روابط بین المللی، مناسبات منطقهای و صحنه زندگی ملی کشورها نیز جایگاه برجستهای پیدا کرده است.
بسياری از انديشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی بر اين باورند كه تركيب و همگرايی فناوریهای نوين ارتباطی و تجديد ساختار نظام سرمايهداری در دهههای اخير سبب گشايش مرحله تازهای در جوامع بشری شده است، مرحلهای كه با اصطلاحاتی نظير جامعه فراصنعتی (دانيل بل)، جامعه شبكهای (مانوئل كاستلز) و جامعه اطلاعاتی توصيف و تبيين شده است.
در شناسه جامعه اطلاعاتی میتوان پديدههايی از جمله اقتصاد اطلاعاتی جهانی، هندسه متغير شبكهای، فرهنگ مجاز واقعی، توسعه حيرتانگيز فناوریهای ديجيتال خدمات پيوسته و نيز فشردگی زمان و مكان را برشمرد؛ ورود به جامعه اطلاعاتي، همچون مرحله گذر از جامعه كشاورزی به جامعه صنعتی، تمامی جنبههای حيات بشری را تحت تأثير قرار داده و عرصههای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را با انبوهی از فرصتها و چالشهای اساسی مواجه ساخته است.
ويژگیهای جامعه اطلاعاتی
پردازشها بهصورت الكترونيكی انجام میشود
نقش زمان و مكان فيزيكی كم رنگتر و امكان حضور مجازی ايجاد میشود
مهارتها و مشاغل جديد در عرصه فناوری ارتباطات و اطلاعات ايجاد میشود
نحوه ارتباط و تعامل انسانها تغيير میكند
شاخصهای سياسی، اقتصادی، اجتماعی و روشهای مديريت و سازماندهی متحول میشود
جریان آزاد اطلاعات
اطلاعات و ارتباطات رگهای هر سیستم حیاتی است، اطلاعات و ارتباطات همیشه یک منبع ثروت و قدرت بوده و در دنیای امروز بهعلت توسعه جمعیت، پیشرفت تکنولوژی و ابزار مخابراتی، وسعت حمل و نقل و مسافرت، گسترش تجارت و فرهنگ و پیچیدگی امور سیاسی و فرهنگی و رقابت ایدئولوژیها در روابط بین المللی، نه تنها ما، با تبادل افکار و مواد صنعتی و مادی سروکارداریم بلکه اینگونه تبادلها با اطلاعات و ارزشهای بهخصوص همراه هستند.
همانگونه که نقش فرهنگ در سیاست و اقتصاد مشخص شده و بالا گرفته، نقش اطلاعات و ارتباطات مربوط به آنها نیز اهمیت خاصی پیدا کرده است؛ در حقیقت بدون جریان و تبادل اطلاعات نمیتوانیم از روشهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی صحبت کنیم؛ در سیستم جهانی امروزی محیط ارتباطی قشر عظمی را در شناخت جامعه تشکیل میدهد و سیر افکار عمومی و ذهن مردم با اطلاعات ارتباط مستقیم پیدا کرده است.
بنیانگذاران نظریه جریان آزاد اطلاعات (لاسول، ویلبرشرام، لازارسفلد، راجرز) هستند؛ مفاهیمی نظیر آزادی اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات در اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 بیان شده است؛ آزادی اطلاعات يا جريان آزاد اطلاعات نتیجه طبيعی و حق اوليه آزدي بيان و عقيده است.
همچنان كه توليد اطلاعات درسطح ملی و بينالمللی رشد میيابد، دسترسی مناسب به آن نيز بهعنوان ابزاری كه موجب كاهش وابستگی اقتصادی ، سياسی و فرهنگی میشود؛ اهمييت پيدا میكند بنا براين آنچه در جريان آزاد اطلاعات از اهمييت ويژهای برخوردار میشود؛ توزيع اطلاعات است؛ رشد فناوری ارتباطات، گسترش بازار ملی و بينالمللی و وضع مقررات و سياستهای صنعتی باعث شده است كه مرحله توزيع بهصورت مهمترين حلقه زنجير نظامهای اطلاعاتی درآيد.
جريان اطلاعات مستلزم وجود عوامل اساسی زير است:
1 -منبع اطلاعات يا توليد كننده پيام يا فرستنده
2 -پيام يا اطلاعاتی كه ارسال میشود
3 -انتقال دهنده يا كانال ارتباطی، محمل يا رسانهای كه از طريق آن پيام منتقل میشود و جريان میيابد
4 -دريافت كننده يا بهره گیرنده كه پيام را به دانش تبديل میكند
آزادی اطلاعات در ایران
اما به گفته تحلیلگران، در جامعه ما نیز دیدگاههای مختلفی درباره جریان آزاد اطلاعات وجود دارد.
طیف این دیدگاهها از تهاجم فرهنگی بیگانه آغاز و با تمرکز بر مقوله اطلاع رسانی ختم می شود.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مفهوم آزادی بیان، بهعنوان حقی همگانی، صراحتا اشاره نشده است. آن چه در این باره موجود است، تلویح به رسمیت شناختن این آزادی در اصل بیست و چهارم قانون اساسی است: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند، تفصیل آن را قانون معین می کند.
در اصل 175 قانون اساسی نیز به موضوع آزادی بیان در صدا و سیما این گونه پرداخته شده است: در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تامین گردد.
کانون توجه این اصل، معطوف به آزادی مطبوعات و آزادی بیان در صدا و سیما، با دو قید مخل به مبانی اسلام و مخل حقوق عمومی است و در آن تاکیدی بر ملزومات این امر یعنی جست و جو، جمع آوری، انتقال، انتشار و دریافت آزادانه اخبار و عقاید صورت نگرفته است.
سند قانونی دیگر که در آن به نوعی به حق مطبوعات در دسترسی به اطلاعات اشاره شده است، ماده پنج قانون مطبوعات است. در این قانون توجه به کسب و انتشار اخبار در عبارت زیربیان شده است: کسب و انتشار اخبار داخلی و خارجی که به منظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه باشد، با رعایت این قانون، حق قانونی مطبوعات است. در این ماده نیز با به کار گرفتن دو قید کلی و مبهم به منظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه، بویژه بدون تجویز و درنظر گرفتن هیچ نوع ساز و کاری برای تضمین حق کسب و انتشار اخبار گره چندانی گشوده نمیشود./م: اینترنت