به گزارش “خط شمال” پیکر مطهر شهید گمنام ۲۴ ساله از عملیات عاشورا که در منطقه میمَک ایلام به شهادت رسید، امروز در سالروز وفات مادر ماه بنی هاشم حضرت ام البنین (س) در میان بدرقه مردم ولایی بر روی دستان اهالی شهید پرور سرخرود از بخشداری تا پارک پردیس این شهر، تشییع و خاکسپاری شد.
زمزمههایی کوتاه گاهی با صدای بلند مداح همراه با مویههای مادران و دختران شنیده میشد؛ برایش خواهری کردیم، مادری کردیم، برادری کردیم، پدری کردیم و امیدوار که میزبان خوبی بوده باشیم چراکه خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.
در وصف شهدا همیشه زبان قاصر است و ترویج فرهنگ شهدایی قطعا مسیری برای ادامه راه شهیدان خواهد بود که جوانان ولایی باید به آن توجه ویژه داشته باشند؛ امروز دیدیم که چگونه برای رفیقشان از جان مایه گذاشتند و در محضر مادران و پدران شهدا، آبروداری کردند.
شاید مادرش چشمانش پُر از اشک باشد و قلبش لبریز از شوق وصال
دختر خانمِ جوان ولایی که در جمع شرکتکنندگان زیر تابلوت شهید خوشنام را گرفته بود، مدام ذکر یا زینب داشت؛ از جمع جدا شد، خود را به او رساندم و گفتوگویی آغاز کردیم.
او میگفت که ساکن روستایی از شهرستان محمودآباد است و به عشق وداع با برادر شهیدش راهی مراسم تشییع و خاکسپاری شده است.
خانم حسینی میگوید: مادرم زهرا (س)، حضرت امالبنین (س) و خواهرم زینب (س) چگونه درد فراق و جدایی را تحمل کردند و ما امروز در فراق شهید بینشان دفاع مقدس میسوزیم.
این خانم گفت: ذکر زیر لبم مدام صدا کردن نام خواهرم زینب (س) است چراکه میدانم صبوری را باید از او آموخت و امید دارم میزبان خوبی برای این شهید گمنام باشیم.
او با اشاره به اینکه زیر تابوت را گرفتم و مدام میگفتم، شاید بردار ما باشی، تاکید کرد: جوانان، دختر و پسر باید به دنبال ترویج فرهنگ شهدایی باشند تا مشت محکمی به دهان صهیونیست باشد و اینگونه آنقدر خود را بزرگ ندانند.
خانم حسینی در آخر میگوید سید علی بخواهد جانم را میدهم چراکه این شهید با قد رعنا و سلامت عازم جبهه شد و امروز با چند تکه استخوان برگشت و ما آبرویی نداریم اگر به عهد و وصیت شهدا عمل نکنیم.
به گزارش “خط شمال” همراه با مردم ولایی شهرم و با ذکر یا زهرا (س) ادامه مسیر دادم تا در مکان تدفین گرد هم آمدیم، خدا خریدار او شد در سن 24 سالگی و 40 سال گمنامی به اسمش خورد، در جوانی راهی جبهه شد و شاید مادرش چشمانش پر از اشک باشد و لبانش حاوی لبخند و همچنان منتظر دیدار او که برگردد.